از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...
من دنیای کوچکی دارم
کره زمین با تمام بزرگیش دنیای کوچکی است
با این همه
من نمیفهمم چرا دست هایت را باید رها کنم
نمیفهمم چرا آب شدن در نگاهت را باید فراموش کنم
من نمیفهمم چرا نباید در انتظار آینده نشست
من نمیدانم چرا در پس پنجره باید مرد
هیچ کس
این هاله ی "نمیدانم"را از چشمانم پاک نمیکند
آاااااااااااای آدم ها....یک نفر در آب میسپارد جان....
و کسی نیست.......سکوت.....
من کور شدم !
عزیزم!من کور شدم.......
خدایا!نجاتم بده از این مارپیچ نافهمی.......
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:my heart, ساعت
19:8 توسط nastaran|
آخرين مطالب
Design By : Pichak |